داستانی تاثیر گذار
عمر
پنج شنبه 8 دی 1390برچسب:, :: 11:21 :: نويسنده : رضا

من میخوام کاری کنیم که با مشکلات کمتر و اسان به بهشت بریم بدون شب بیدار موندن بدون نماز شب بریم پیش امامامون خوبه نه پس داستان پایین رو بخونید ازش استفاده کنید

حکایت بهشت و موسی

روزی حضرت موسی در خلوت خویش از خدایش سوال میکند: ایا کسی هست که با من وارد بهشت گردد؟ خطاب میرسد: اری موسی با حیرت میپرسد: ان شخص کیست؟ خطاب میرسد او مرد قصابی است در فلان محله. موسی میپرسد: میتوانم به دیدن او بروم؟خطاب میرسد:مانعی ندارد.

فردای ان روز موسی به محل مربوطه میرود و مرد قصاب را ملاقات میکند و میگوید من مسافری گم کرده راهم ایا میتوانم شبی را مهمان تو باشم قصاب در جواب میگوید: مهمان حبیب خداست لختی بنشین تا کارم را انجام دهم انگاه با هم به خانه میرویم موسی با کنجکاوی وافری به حرکات مرد قصاب مینگرد و میبیند که او قسمتی از گوشت ران گوسفند را برید و قسمتی از جگر ان را جدا کرد در پارچهای پیچید  و کنار گذاشت.

ساعتی بعد قصاب میگوید: کار من تمام است برویم. سپس با موسی به خانه قصاب میروند به محض ورود به خانه رو به موسی کرده و میگوید: لحظه ای تامل کن موسی مشاهده میکند که طناب را به درختی در حیات بسته ان را باز کرده و ارام ارام طناب را شل کرد. شئی در وسط توری که مانند تورهای ماهیگیری بود نظر موسی را به خود جلب کرد وقتی تور به کف حیاط رسید پیرزنی را در میان ان دید با مهربانی دستی بر صورت پیرزن کشید سپس با ارامش صبر و حوصله مقداری غذا به او داد دست صورت او را تمیز  کرد و خطاب به پیرزن گفت: مادرجان دیگر کاری نداری و پیرزن میگوید: پسرم انشائلاه که در بهشت همنشین موسی شوی.

پس قصاب پیرزن را مجدادا داخل تور نهاد وبالای درخت قرار داد و پیش موسی امد و با تبسمی میگوید: او مادر من است و انقدر پیر شده که مجبورم او را این گونه نگه دار کنم و از همه جالبتر انکه همیشه این دعا را برای من میخواند که انشائلاه در بهشت با موسی همنشین شوی چه دعایی اخر من کجا و بهشت کجا؟ ان هم با موسی. موسی لبخندی میزند و به قصاب میگوید: من موسی هستم و تو یقینا به خاطر دعای مادر در بهشت همشین من خواهی شد.

تمام

به راستی تا به حال با تمام وجود خویش مادر این افتاب تابناک را به اغوش کشیده اید؟ وقتی از سفری هر چند کوتاه می ایید یا وقتی خبری شوق انگیز میشنوید به اغوش مادر میجهید و در ان لحظه است که احساس شوق مطلق میکنید و عشق را تجربه میکنید وطعم عاشقی را میچشید

دوروتی کانفیلد فیشر میگوید:مادر فردی نیست که به او تکیه کنیم بلکه کسی است که ما را تاز تکیه کردن به دیگران بی نیاز میسازد



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





پيوندها


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 5
بازدید دیروز : 1
بازدید هفته : 5
بازدید ماه : 150
بازدید کل : 63382
تعداد مطالب : 18
تعداد نظرات : 1
تعداد آنلاین : 1